معنی بت قوم نوح

آیه های قرآن

کذبت قوم نوح المرسلین

قوم نوح رسولان را تکذیب کردند،

مذهبی

لغت نامه دهخدا

نوح

نوح. (ع ص، اِ) ج ِ نائحه. (از اقرب الموارد).

نوح. (اِ) لبلاب. (تحفه ٔ حکیم مؤمن) (برهان قاطع). عشقه. گیاهی که بر درخت پیچد. (از برهان قاطع) (ناظم الاطباء). حبل المساکین. (برهان قاطع).

نوح. (اِخ) در تفاسیر و تاریخ های اسلامی نسب او را چنین نوشته اند: ابن لمک بن متوشلخ بن اخنوخ بن ادریس بن ماردبن مهلائیل بن قینان بن انوش بن شیث بن آدم، وگویند وی پس از ادریس به پیامبری رسید و چون پس از نهصدوپنجاه سال دعوت، از قوم او بیش از 80 تن ایمان نیاوردند و کافران بر سرکشی و عناد افزودند. نوح پس از قرن ها دعوت و تحمل، چون از تمسخر و عناد کافران قوم خویش به تنگ آمد از جانب خدا بدو وحی رسید که «یا نوح از قوم تو جز این هشتاد تن که مؤمن شدند کسی مؤمن نخواهد شد»، قوم را نفرین کرد و از خدا درخواست که دیّاری از کفار بر زمین باقی نگذارد. سپس خود به فرمان الهی با پیروان معدودش به ساختن سفینه ای پرداختند، چون کشتی ساخته شد، علامات و آیات عذاب الهی آشکار گشت، باران سیل آسائی باریدن گرفت و زمین به دریای خروشانی مبدل گشت، نوح و یارانش در طبقه ای از کشتی سوار شدند و دو طبقه ٔ دیگر آن را به حیوانات و پرندگان اختصاص دادند، کشتی نوح بر آبها روان شد و آنانکه دعوت نوح را نپذیرفته و از کشتی بیرون مانده بودند یکسره غرق گشتند. از خاندان نوح پسری کنعان نام دعوت پدر را نپذیرفته بود، نوح چون او را در کام امواج و در حال غرق شدن دید به حکم عاطفت پدری به کشتی دعوتش کرد، فرزند سرکش نپذیرفت و با دیگر کافران غرق گشت. آنگاه که جز کشتی نشستگان جنبنده ای بر زمین باقی نماند، باران فروایستاد و طوفان آرام گرفت و آبها در کام زمین فرورفت، و به تقدیر خداوندی کشتی نوح بر کوه جودی به گل نشست و ساکنان آن فرودآمدند و بر بساط زمین زندگی و زادوولد از سر گرفتند. نوح جهان خالی از مردم را میان فرزندانش سام و حام و یافث تقسیم کرد. زمین سیاهان را چون زنج و حبشه و نوبه و بربر و آن دیار و برّ و بحر و جزایر آن مر حام را داد، و عراق و خراسان و حجاز و یمن و شام و ایران شهر نصیب سام آمد، و ترک و سقلاب و یأجوج و مأجوج تا چین مر یافث را رسید. نوح پس از طوفان شصت سال بزیست. (از زین الاخبار ص 256) (تاریخ پیامبران و شاهان ص 9) (تفسیر قرآن مجید نسخه کمبریج ج 1 صص 431- 433 و ج 2 صص 480- 485) (قصص قرآن صص 12- 18) (ترجمه ٔ اخبار الطوال ص 1) (کتاب مقدس، سفر تکوین) (الموسوعه العربیه المیسره) (تاریخ گزیده ص 9 به بعد) (حبیب السیر ج 1 ص 7 به بعد). و نیز رجوع به عیون الاخبار ج 1 و 2 و التفهیم ص 194 و 237 و العقد الفرید (فهرست اعلام) و تاریخ جهانگشا ج 1 ص 12 و ج 2 ص 166 شود:
عمر تو همچو نوح پیمبر دراز باد
همچون جمت به ملک همه عزّ و ناز باد.
منوچهری.
ز بعد او به سوی نوح آمدش دعوت
که بود آدم ثانی و بود پیغمبر.
ناصرخسرو.
کاین نوحه ٔ نوح و اشک داود
در یوسف تو نکرد تأثیر.
خاقانی.
نوح نه بس علم داشت گر پدر من بُدی
قنطره بستی به علم بر سر طوفان او.
خاقانی.
کز عمر هزارساله ٔ نوح
صد دولت دیرمان ببینم.
خاقانی.
ورنه کی کردی به یک نفرین بد
نوح شرق و غرب را غرقاب خود.
مولوی.
چه غم دیوار امت را که دارد چون توپشتیبان
چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتیبان ؟
سعدی.
پسر نوح با بدان بنشست
خاندان نبوتش گم شد.
سعدی.
دست در دامن مردان زن و اندیشه مکن
هرکه با نوح نشیند چه غم ازطوفانش ؟
سعدی.
از آب دیده صد ره طوفان نوح دیدم
وز لوح سینه هرگز نقشت نگشت زایل.
حافظ.

نوح. [ن ُوْ وَ] (ع ص، اِ) ج ِ نائحه. رجوع به نائحه شود.

نوح. (اِخ) سوره ٔ هفتادویکمین است از قرآن پیش از سوره ٔ جن و پس از معارج و آن بیست وهشت آیت و مکی است و آغاز آن این است: انا ارسلنا نوحاً.


بت

بت. [ب َت ت] (اِخ) نام دو اسب بوده است. (آنندراج) (منتهی الارب).

بت. [ب َ] (اِ) آهار جولاهگان را گویند یعنی آشی که بر روی کار مالند. (هفت قلزم) (انجمن آرای ناصری) (شرفنامه ٔ منیری) (از برهان قاطع) (از ناظم الاطباء). معرب آن بت با تشدید تاء است. (حاشیه ٔ برهان چ معین). آهار جولاهان که جامه بدان تر کنند و شوی نیز گویند. (فرهنگ اسدی). || لیف جولاهگان. (هفت قلزم) (از انجمن آرای ناصری) (برهان قاطع):
ریشی چگونه ریشی چون ماله ٔ بت آلود
گوئی که دوش تا روز بر ریش گوه پالود.
عماری.
آن ریش پرخدو بین چون ماله ٔ بت آلود
گوئی که دوش بر وی تا روز گوه پالود.
طیان.
کشیده بت و شال و خفری رده
ملای مله جمله برهم زده.
نظام قاری.
جمال دنیی و دین آنکه در زمین مصاف
دهدبخون عدو تار و پود او را بت.
فخری.

فرهنگ فارسی آزاد

نوح

نُوح، حضرت نوح از پیغمبران و اَجداد حضرت ابراهیم بودند و ذکرشان در توراه و قرآن آمده است،

تعبیر خواب

بت

اگر آن بت از جوهر بیند، دلیل که غرضش از دین پادشاهی و خدم و حشم است. اگر بیند آن بت از جوهر دور شد، دلیل که غرض از دین جمع کردن مال حرام است. اگر بیند بت در خانه است از عقل و دانش خود فروماند و متحیر شود. - اب‍راه‍ی‍م‌ ب‍ن‌ ع‍ب‍دال‍ل‍ه‌ ک‍رم‍ان‍ی

اگر بیند بت می پرستید، دلیل که بر خدای تعالی دروغ گوید و بر راه باطل است. اگر بیند بت از چوب است و او را می پرستید، دلیل که منافق است در دین. اگر بیند آن بت از سیم است، دلیل که از بهر هوای نفس تقریب کند به زنی که با وی میل دارد. اگر بیند آن بت از زر است، دلیل که میلش به کار مکروه و جمع مال است. اگر بیند آن بت از آهن است یا از مس یا از ارزیر، دلیل که غرضش از دین صلاح دنیا و طلب متاع او بود. - محمد بن سیرین

معادل ابجد

بت قوم نوح

612

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری